1. سوریه قبل از تحولات و انقلاب های عربی سال 2011، مهد ناسیونالیسم و پان عربیسم بود و حزب بعث با اشاعه تفکر ناسیونالیسم عربی ( همراه با آموزه های کمونیسم) توانست سیاست و حکومت را در این کشور و عراق رهبری و نمایندگی کند. اما فروپاشی شوروی، سقوط حکومت بعثی عراق و نهایتاً خیزش های عربی سال 2011 به بعد، ضربات مهلکی بر پیکره ناسیونالیسم عربی و حکومت بعثی سوریه وارد
آورد. در حال حاضر نیز گمان می رود این نوع سیاستورزی و حکومت داری در کشور سوریه
که به سرکوب، استبداد، فساد گسترده و نهادینه و... متهم است، محکوم به شکست است و در
حالت احتضار به سر می برد. لذا به نظر می رسد اندیشه بعثی و ناسیونالیسم عربی جایگاه مهمی در آینده سیاست و حکومت سوریه نخواهد داشت.
2. حکومت سوریه به دلیل قرار گرفتن در جبهه پایداری و بعداً جبهه مقاومت اسلامی، توانست پشتوانه مردمی و دولتی خوبی در عرصهی جهان اسلام پیدا کند و این پشتوانه سرمایه بزرگی بود که در شرایط بحرانی به کمک این کشور و حاکمیت آن وارد میدان شد و هزینه های زیادی را متحمل شد. این امر نشان داد مقاومت اسلامی به دلیل برخورداری از ایدئولوژی پویا و مشروعیت مردمی، همواره راهبرد مناسبی برای سیاست ورزی و حکومت داری در کشورهای اسلامی میباشد.
3. اینکه آینده سیاست و حکومت در سوریه به سمت استقرار حکومتی متعامل با جریان های اسلامی و اسلامگرا پیش می رود، یا نظام استبدادی نوینی جایگزین حکومت فعلی خواهد شد یا حکومتی سکولار مبتنی بر مبانی دموکراسی در این کشور بحران زده مستقر خواهد شد، موضوع مهمی
است توجه به آن ضرروی است. ضمن اینکه نوع تعامل دولت آینده سوریه با جبهه مقاومت اسلامی را نیز نباید از نظر دور داشت.
حمیدرضا اکبری 19 آذر 1396
پایش تحولات خاورمیانه...
ما را در سایت پایش تحولات خاورمیانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hamidrezaakbaria بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 14:03